امروز یه اتفاق پیش اومد که باعث شد برای سارا سوء تفاهم پیش بیاد.
از خدا که پنهون نیست از شما هم چه پنهون من کلا آدم بدی نیستم ولی یکی که سارا میدونه، خیلی روی مخ منه
به هیچ وجه من با این کنار نمیام خیلی تلاش کردم اما از حد گذرونده خلاصه داستانو کوتاه کنم سارا فک کرد من با
اونم در صورتیکه اصلا اینطوری نبود من بخاطر اون انسان روی مخ بود که مقداری مجبور شدم نرم پیش سارا آخه
دیگه نمیتونم اونو تحمل کنم الانم زنگ آخر خواستم برم پیش سارا ولی اون پیشش بود منم نرفتم.
در نهایت اینکه من با تو مشکلی ندارم ولی با اون چرا.میدونم دوستته ولی شرمنده من نمیتونم تحملش کنم
جوابمم بعدا ازت میگیرم(بم اس بده اگه خوندیش).در کل این یه متن معذرت خواهی بود برای اینکه امروز دچار سوءتفاهم شدی
بالاخره تموم شد. حالا همگی با هم
|